سرویس‌های بومی تا چه اندازه پاسخگوی نیاز کاربران هستند؟

{title limit=50}

شبکه ملی اطلاعات می‌خواهد با ایجاد پلتفرم‌های بزرگ بومی ازجمله پیام‌رسان و شبکه اجتماعی، موتور جست‌وجو، سیستم‌عامل، ایمیل، نقشه و... نیاز شهروندان ایرانی به سرویس‌های جهانی را به حداقل کاهش دهد. اما آیا سرویس‌های بومی می‌توانند رافع نیاز کاربران اینترنت باشند؟ درادامه به این سؤال پاسخ می‌دهیم.

تجربه قطعی اینترنت چه می‌گوید؟

ما تاریخچه‌ای از قطعی چندروزه‌ی اینترنت را در ایران داشته‌ایم؛ اتفاقی که البته چندان جدید نبود اما آخرین بار حدود دو هفته، کاربران ایرانی تنها به سرویس‌های بومی دسترسی داشتند. این اتفاق، سرویس‌های اینترنتی ایرانی را در آزمون کارایی قرار داد. تجربه سال ۹۸، مردم و مسئولان را بیش از پیش متوجه نقایص و ایرادات اینترنت ملی کرد.

در ساده‌ترین مثال، مردم به‌دلیل ندانستن آدرس اینترنتی وب‌سایت‌ها، قادر نبودند حتی از بسیاری از سرویس‌های بومی استفاده کنند! به‌علاوه، هجوم یک‌باره‌ی تعداد زیادی از مردم به این سرویس‌ها باعث شد آن‌ها نتوانند عملکرد حتی چند پله پایین‌تر از سرویس‌های خارجی پرطرفدار را نشان دهند. همه کاربران شاهد بودند که پیام‌رسان‌های بومی، شبکه‌های اجتماعی بومی و جست‌وجوگر بومی پشت سر هم از فعالیت بازمی‌ماندند و نمی‌توانند پاسخگوی مخاطبان خود باشند.

تجربه سال ۹۸، مردم و مسئولان را متوجه نقایص و ایرادات شبکه ملی اطلاعات کرد

پس از این اتفاق، درس‌های زیادی آموخته شد و رفع ایرادات شبکه داخلی مورد توجه قرار گرفت. از آن زمان شاهد معرفی و تنوع سرویس‌های بومی متعددی بوده‌ایم تا نیازهای مردم را پوشش دهند و کیفیت این سرویس‌ها نیز افزایش یافته است. برای مثال می‌توان به سرویس‌های VOD، شبکه‌های اجتماعی، پلتفرم‌های آموزشی و انواع خدمات پرداخت اشاره کرد. صاحبان پیام‌رسان‌های اجتماعی نیز می‌گویند با آن تجربه، روی زیرساخت خود کار کرده‌اند تا دیگر دچار کندی و عدم سرویس‌دهی در زمان مراجعه خیل کاربران نشوند.

اما درکنار این سرویس‌ها، اقدامات زیرساختی هم با سرعت بیشتری دنبال شد. برای مثال می‌توان به پروژه ملی «ابر ایران» اشاره کرد که هدفش توزیع ترافیک داده کشور و ارائه زیرساخت ابری به کسب و کارهای مجازی در شمال و جنوب کشور است. ایجاد اپراتورهای ابری در نقاط مختلف کشور یکی از اقدامات برای تحقق شبکه ملی اطلاعات محسوب می‌شود. برای اطلاعات بیشتر در این مورد مقاله «شبکه ملی اطلاعات به زبان ساده» را مطالعه کنید.

حال، پس از گذشت دو سال، سرویس‌های بومی در چه وضعیتی قرار دارند؟ آیا آن‌ها اکنون پاسخگوی نیاز کاربران ایرانی هستند؟

پیام‌رسان بومی

ازمیان چندین پلتفرم بومی راه‌اندازی‌شده، هم‌اکنون سروش پلاس، آی‌گپ، گپ، بله و ایتا بیش از همه مورد استفاده کاربران ایرانی قرار دارند. طبق اعلام امیر خوراکیان، معاون حقوقی مرکز ملی فضای مجازی در جلسه بررسی طرح صیانت در ماه گذشته، این پنج پیام‌رسان روی هم ۲۰ میلیون کاربر دارند که ۱۴ میلیون آن‌ها جزو کاربران فعال ماهانه هستند. هرچند این آمار با شائبه‌هایی ازسوی صاحبان این پلتفرم‌ها مواجه شد و آن‌ها تعداد کاربران فعال ماهانه خود را بیشتر اعلام کردند. ازسوی دیگر، رئیس دفتر کسب‌وکارهای دانش‌بنیان اتاق ایران در این جلسه گفت: «مهم‌ترین موضوع درخصوص پلتفرم‌ها، ظرفیت دیده‌شدن در آن‌ها است. اگر این پیام‌رسان‌ها ۲۰ میلیون کاربر دارند؛ پس چرا خود مسئولان برای دیده‌شدن سخنانشان به توئیتر می‌روند؟»

مدیران این پیام‌رسان‌ها در گفت‌وگو با زومیت، تعداد کاربران خود را حدود ۱۱ تا ۱۳ میلیون و کاربران فعال ماهانه را ۲ تا ۳٫۵ میلیون نفر اعلام کردند. البته امروز برخی از این پلتفرم‌ها تنها به مسئولیت پیام‌رسانی اکتفا نکرده و بر بستر خود، خدمات دیگری نیز ارائه می‌کنند. برای مثال در آیگپ، بخشی با عنوان آیلند وجود دارد که سرویس‌های مختلفی ازجمله امکان خرید کارت هدیه دیجیتال بر بستر استیکر، کارت به کارت، خرید شارژ تلفن همراه، خرید و تمدید بسته اینترنت، پرداخت خیریه و نیکوکاری، درخواست تاکسی، خرید اینترنتی، خرید انواع ارز دیجیتال ایرانی، ثبت‌نام در سامانه سجام، پارسیان من و... ارائه می‌کند. همچنین از سال گذشته، دریافت کد تأییدیه ورود به سامانه آموزشیار و احراز هویت دانشجویان دانشگاه آزاد تنها ازطریق ثبت‌نام در آیگپ خبرساز شد.

تنها سه پیام‌رسان توانستند معیارهای وزارت ارتباطات برای دریافت حمایت‌های مالی را محقق کنند

این اتفاق‌ها قطعا روی تعداد کاربران ثبت‌نامی پیام‌رسان‌ها تأثیر می‌گذارد. مدیرعامل پیام‌رسان آی‌گپ در همین زمینه به زومیت گفت پهنای باند کنونی پیام‌رسان آی‌گپ، در پایین‌ترین حد، ۷ گیگابایت در ثانیه و ترافیک روزانه هم ۴۸ ترابایت است.

برخی پیام‌رسان‌هایی که با حمایت حاکمیت و شعارهای بلندپروازانه توسعه پیدا کرده بودند نیز، در ماه‌ها و سال‌های اخیر غیرفعال شده‌اند. برای مثال بیسفون که ابتدای سال ۹۷ وام ۵ میلیارد تومانی از وزارت ارتباطات دریافت کرده بود؛ فعالیت خود را ۱۵ اسفند ۹۹ متنوقف کرد.

ازجمله پیام‌رسان‌های بومی دیگری که وام ۵ میلیاردی وزارت ارتباطات را دریافت کردند، باید به سروش و گپ اشاره کرد. هرچند وزارت ارتباطات درنظر داشت به هفت پیام‌رسان این وام را اعطا کند اما طبق اعلام حمید فتاحی، مدیرعامل شرکت ارتباطات زیرساخت، تنها سه پیام‌رسان توانستند معیارهای مدنظر این وزارتخانه را تاحدی محقق کنند و به همین دلیل «از پیام‌رسان‌های بومی کم‌بازده» قطع حمایت خواهد شد.

بااین‌حال سرگذشت پیام‌رسان سروش اکنون مشخص نیست. اواخر سال ۹۸ صداوسیما فراخوانی مبنی بر فروش مالکیت پیام‌رسان سروش منتشر کرده بود و در آخر هم مشخص نشد این پلتفرم فروخته شد یا نه. به هر صورت، به نظر نمی‌رسد این مزایده به جایی رسیده باشد و اکنون پیام‌رسان سروش هیچ فعالیتی درقبال مخاطبینش انجام نمی‌دهد.

پیام‌رسان بومی اگر بخواهد با رقبای خارجی رقابت کند نیاز به سرمایه‌گذاری چندین برابری دارد

علاوه‌بر وام، زیرساخت و پهنای باند دراختیار پیام‌رسان‌های مذکور قرار گرفت. افتتاح مرکز داده مادر شبکه ملی اطلاعات در ۱۶شهریور ۹۹ که روی حمایت از پیام‌رسان‌ها و موتورهای جست‌وجوگر بومی تمرکز دارد؛ یک سوم شدن هزینه ترافیک کاربر پیام‌رسان‌های داخلی؛ حمایت‌های بانکی برای ایجاد امکان ارائه خدمات بانکی (خدمت کارت به کارت و کیف پول) و حمایت‌های تبلیغی سازمان صدا و سیما در همین راستا صورت گرفته است.

البته اقداماتی همچون متناسب‌سازی خدمات دولت الکترونیکی برای پیام‌رسان‌های داخلی هم پیش‌بینی شده که هنوز اجرایی نشده است. همچنین اختصاص سهمی از درآمد ترافیک به پیام‌رسان‌ها در برنامه مرکز ملی فضای مجازی قرار دارد.

اینطور که به نظر می‌رسد برای ساخت پیام‌رسانی که بتواند با رقبای خارجی رقابت کند نیاز به سرمایه‌گذاری عظیم‌تر، تیم‌های باتجربه‌تر و زیرساخت‌های آماده‌تری است. تازه اگر همه بسترها فراهم شود، آن‌وقت باید دید کاربران فعلی از پیام‌رسانی داخلی استقبال خواهند کرد؟ آیا ریشه‌یابی شده است که چرا کاربران نسبت به استفاده از پیام‌رسانی داخلی علاقه نشان نمی‌دهند؟

موتور جست‌وجو بومی

یکی از برنامه‌های صریح و قاطع حاکمیت برای تحقق حکمرانی سایبری، همواره ایجاد موتور جست‌وجوی بومی عنوان شده است. در همین زمینه، طرح موتور جست‌وجوی بومی از سال ۹۳ با اعتباری بالغ بر۱۷۰ میلیارد تومان کلید خورد. بااین‌حال پس از تجربه آبان ۹۸، وزارت ارتباطات به مردود شدن در توسعه‌ی موتور جست‌وجوی بومی معترف شد.

معاون راهبری فنی مرکز ملی فضای مجازی در همین زمینه سال گذشته به خبرگزاری مهر گفت وزارت ارتباطات در چهار سال اخیر اعتقادی به ایجاد موتور جستجوی بومی نداشت و به همین خاطر هم این پروژه متوقف شده است. بااین‌حال او گفت که از نگاه مرکز ملی فضای مجازی، طرح هنوز شکست نخورده است.

به‌هرحال، نگاهی به وضعیت کنونی جست‌وجوگرهای بومی نشان از نتیجه‌ندادن تلاش‌ها در این زمینه دارد؛ هرچند مرکز ملی فضای مجازی اعتقاد دارد برای نتیجه‌دادن این طرح نیاز به حمایت‌های ادامه‌دار تا زمان اقتصادی‌شدن فعالیت این پلتفرم‌ها است. در مراسم رونمایی از موتور جست‌وجوی «یوز» در سال ۹۳، هزینه اولیه ساخت این جست‌وجوگر ۷ میلیارد تومان عنوان شد؛ البته یوز از سال گذشته از کار افتاده و دیگر نتیجه‌ای به کاربران نشان نمی‌دهد. جست‌وجوگر «گرگر» نیز همین وضعیت را دارد و از موتور جست‌وجوی «کاوش» که از دو سال پیش معرفی شده است نیز، هنوز خبری نمی‌شنویم.

طرح موتور جست‌وجوی بومی با اعتباری بالغ بر۱۷۰ میلیارد تومان سال ۹۳ کلید خورد

پارسیجو هنوز فعال است و به نظر می‌رسد عملکردش درصدی بهتر از قبل شده اما جست‌وجوی آن همچنان دقت کافی را ندارد و این موضوع را می‌توان با یک جست‌وجوی ساده متوجه شد. بااین‌حال اواخر سال گذشته، همراه اول موتور جستجوی ذره‌بین را رونمایی کرد که برخلاف موتورهای جستجوی بومی پیشین، نتایج درست و دقیقی را به مخاطب ارائه می‌کند. مشکل آنجاست که مقایسه نتایج ارائه‌شده در ذره‌بین و گوگل حاکی از یکسان بودن تقریبی نتایج دو موتور جستجو و درنتیجه احتمال کپی کردن نتایج جستجوی گوگل توسط ذره‌بین است. هرچند مدیر ارتباطات همراه اول نتایج ذره‌بین را مستقل از جستجوگرهای دیگر عنوان می‌کند. مقایسه نتایج دو موتور جستجوی گوگل و ذره‌بین را در مقاله زومیت با عنوان «موتور جستجوی بومی ذره بین آغاز به کار کرد» بخوانید.

ساخت موتور جستجوی توانمند که بتواند کار مردم راه بیاندازد، احتمالا یکی از پیچیده‌ترین بخش‌های شبکه‌ی ملی اطلاعات است چرا که در دنیا نیز موتورهای جستجوی موفق انگشت‌شمار هستند. در این مورد می‌توانید در مقاله زومیت با عنوان «سرویس‌های بومی تا چه میزان پاسخگوی نیازها هستند؟» بخوانید.

شبکه اجتماعی بومی

شبکه‌های اجتماعی اکنون به جزئی جدایی‌ناپذیر از زندگی مردم هر کشوری تبدیل شده است. در ایران نیز این فضا به‌قدری مورد استفاده قرار گرفته و دیده شده است که بهترین مکان برای تبلیغ و فروشگاه‌ها در هر رسته‌ای محسوب می‌شود. سال گذشته سخنگوی دولت دراین‌باره اعلام کرده بود دست ‌کم ۱۱۵ هزار صفحه‌ اینستاگرام وجود دارد که درآمد ۲۳۰ هزار خانواده، یعنی حدود ۹۵۰ هزار نفر ایرانی را تأمین می‌کند. او اضافه کرد: «با توجه به مطالعات تخصصی‌ام در وزارت کار، معتقدم هرگونه محدودسازی یا تعطیلی اینستاگرام، کوچ دادن حدود یک میلیون ایرانی به ‌سمت بیکاری و فقر است.»

بسیاری از شبکه‌های اجتماعی ایرانی یا هیچ‌گاه نتوانستند مقبولیت قابل توجهی بین کاربران ایرانی کسب کنند، یا مسیر فعالیتشان به‌قدری با مشکل رو‌به‌رو شد که مدیران آن‌ها از ادامه‌ی فعالیت منصرف شدند. برای مثال «کلوب» یکی از شبکه‌های اجتماعی ایرانی بود که در بازه‌ای توانست تا ۲ میلیون و ۶۰۰ هزار کاربر جذب کند؛ اما به‌دلیل خارج شدن از دسترس به‌مدت یک سال و مشکلات دیگر، تصمیم گرفت پس از ۱۲ سال فعالیت خود را در پاییز ۹۶ متوقف کند.

شبکه های اجتماعی ایرانی / iranian social networks

پلتفرم‌های ایرانی در این حوزه در رفع نیاز مخاطب برای قابلیت تعامل با کاربران ازطریق بخش نظرات عمومی، ویژگی‌های پیشرفته‌ی متعدد برای تولید محتوای تصویری و ویدیویی و ارتباط با مخاطب خارجی ضعیف عمل کرده‌اند. البته هم‌اکنون برخی اپلیکیشن‌های بومی، خدماتی در این حوزه ارائه می‌کنند که ازجمله آن‌ها می‌توان به روبیکا اشاره کرد. روبیکا یک سوپراپ است که امکان مشاهده فیلم و کلیپ‌ و پخش موزیک به‌صورت رایگان، پرداخت‌ الکترونیک، پیام‌رسانی و غیره را فراهم می‌کند. روبیکا سرویسی با نام روبینو نیز توسعه داده که عملکردی مشابه اینستاگرام دارد.

موافقان طرح صیانت می‌گویند شش جایگزین بومی برای اینستاگرام داریم

۲۵ مرداد امسال ماجرای اکانت‌های جعلی در روبیکا و روبینو خبرساز شد. زومیت دریافت که در روبینو علاوه‌بر افراد مشهور، برای افراد عادی زیادی نیز حساب کاربری با تیک آبی بدون اطلاع خودشان ساخته شده است. این موضوع توسط ساترا و پلیس فتا پیگیری شد اما درمورد نتیجه آن هیچ اطلاع‌رسانی دیگری صورت نگرفت.

در همان زمان که اتفاقا خبر بررسی طرح صیانت مجلس و فیلتر شدن شبکه‌های اجتماعی محبوب خارجی نیز حاشیه‌ساز شده بود، برخی موافقان طرح اعلام کرده بودند شش جایگزین بومی برای اینستاگرام داریم. با اینکه به نظر می‌رسد روبینو پرکاربرترین و پراستفاده‌ترین شبکه اجتماعی بومی کشور باشد؛ نبود قوانین متناسب این حوزه و عدم رعایت حریم خصوصی کاربران فضای مجازی در پلتفرم‌های بومی حتی در همین روزهایی که به‌سر می‌بریم، مانع از اعتماد کاربران ایرانی به آن‌ها شده است.

در نمونه موفق دیگری که جایگزین اینستاگرام معرفی می‌شد، لنزور، شبکه اجتماعی عکس‌محور متعلق به هلدینگ قدرتمند صباایده، سال گذشته بعد از ۸ سال به فعالیت خود پایان داد. علت این موضوع، عدم پشتیبانی حقوقی از این پلتفرم‌ها و معین نبودن خطوط قرمز‏ فرهنگی عنوان شد.

چرا سرویس‌های بومی پاسخگوی کاربران نیستند؟

چرا با وجود اینکه عملکرد برخی سرویس‌های بومی در حوزه‌های نقشه و مسیریاب، VOD و اشتراک ویدئو یا خدمات پرداختی و سرویس‌های نیازمندی‌های روزمره مانند خرید غذا و درخواست تاکسی و تهیه مواد غذایی تازه و موارد مشابه موفق بوده، اما در پلتفرم‌هایی که پای محتوای شخصی کاربران به میان می‌آید، موفق نبوده‌ایم؟ بسیاری بر این باورند که عدم اعتماد کاربران موجب پس‌زدن خدمات کاربردی شده است. این امر تنها به ناکارآمدی سرویس‌های پیام‌رسان و شبکه اجتماعی نمی‌انجامد بلکه در پله بعدی، جلوی توسعه پلتفرم‌های پیچیده‌ای همچون جست‌وجوگر را نیز می‌گیرد.

دومینوی شکست پلتفرم‌های بومی، با دل‌زده‌شدن نخبگان و صاحبان کسب‌وکارها ادامه می‌یابد

نکته آن است که با وجود تلاش‌های چندین ساله و اختصاص بودجه‌های فراوان و اصرار و توصیه و تحکم حاکمیت؛ چیزی که باعث مزیت‌بخشی برخی حوزه‌های پلتفرم‌های بومی شده، محتوایی غنی بوده که بدون اجبار، از روی نیاز واقعی به حل مشکلی وطنی و حتی بدون چشم‌داشت مالی تهیه شده است. نمونه این موضوع را می‌توان در ثبت نظرات فراوان مردم در مسیریاب بلد برای تحقیق و یافتن مراکز واکسیناسیون مشاهده کرد یا تمام بررسی و مقایسه‌هایی که از عملکرد رستوران‌ها و انواع فروشگاه‌ها انجام می‌شود.

اما تمام نیازها در فضای مجازی به این موارد ختم نمی‌شود؛ سرویس‌های اینترنتی در جنبه‌های مختلف به دیگری وابسته هستند و نمی‌توانند بدون اینکه جهانی باشند، نیاز کاربر را رفع کنند. قطعا کاربران، تنها ارتباطات داخلی ندارند و سرویس‌های بومی نیز امکان استفاده جهانی را فراهم نمی‌کنند. زمانی‌که برنامه یا اپلیکیشنی ایجاد می‌شود، برای رشد و بهبود نیاز به استفاده در سطح جهانی دارد، باید بازخورد جهانی بگیرد و چالش‌ها و نقایصش را در سطح گسترده شناسایی کرده و راه خود را هموار کند. آیا اپلیکیشن‌ها و سرویس‌های جایگزین کنونی، چنین کارکردی را در مقایسه با نمونه‌های خارجی دارند؟

ازسوی دیگر ماجرا که نگاه کنیم، حمایت حاکمیت دارای نقایص بزرگی بوده که به نظر می‌رسد با الگو قرار دادن عملکرد کشورهای موفق در حوزه سایبری می‌توانست درک و دانش بیشتری از آن حاصل شود. برای مثال به‌جای تکرار پروژه‌های سنگین و بازتولید چرخ یا اتخاذ قوانین محدودکننده مانند جدا کردن تعرفه داخلی و خارجی، می‌شد قوانینی را به‌منظور حمایت از تولیدکننده محتوا و کاربران فضای مجازی یا صاحبان کسب و کارهای بومی موفق به عمل آورد تا دیگر هرروزه شاهد زندانی شدن یک مدیر استارتاپ یا توقف موقت فعالیت و بسته‌شدن درگاه پرداخت کسب و کارها و پایان یافتن برخی عرصه‌های کسب و کاری نباشیم. دومینویی که کمی پیش از آن گفتیم، با دل‌زده‌شدن نخبگان و کارآفرینان کشور و صاحبان شرکت‌های کسب و کاری ادامه پیدا می‌کند و منجر به ضعف بیشتر در تمام مراحل این چرخه حکمرانی سایبری می‌شود؛ از تولید محتوا گرفته تا پلتفرم انتشاردهنده آن و درآمدهای مالی و معنوی حاصله.

محدود شدن به بازار ایران مانع از سوددهی پلتفرم‌های آنلاین می‌شود

به‌علاوه، از نحوه حمایت حاکمیت از توسعه پلتفرم‌ها می‌توان دریافت که هنوز رویکرد جدیدی در نظر گرفته نشده؛ حال آنکه تا زمانی که یک سرویس بخواهد بدون برنامه درآمدزایی قوی فعالیت کرده و تنها به حمایت‌های ادامه‌دار دلخوش کند، نمی‌تواند به رشد و بالندگی کافی در حد و اندازه‌های سرویس‌های قدرتمند جهانی برسد. تمام این سرویس‌ها در حوزه‌های مختلف از موتور جستجو و سرویس اشتراک ویدئو و ایمیل گرفته تا فضای ابری و پیام‌رسان و شبکه اجتماعی و... با اتکا به برنامه دقیق درآمدزایی‌شان به سوددهی رسیده‌اند و متکی به حمایت‌های دولت‌شان نیستند.

محدود شدن به بازار ایران با توجه به نبود شرایط توسعه در بازار خارج کشور نیز مانع از سوددهی این پلتفرم‌ها می‌شود؛ حال آنکه سرویس‌های موفق در حوزه‌های فوق منجر به اشتغالزایی گسترده و ایجاد ارزش افزوده فراوانی شده‌اند. نتیجه آن است که دوره فعالیت سرویس‌های بومی با حمایت‌های این‌چنینی نمی‌تواند طولانی و باکیفیت باشد و اثر ذهنی این روندهای تکراری و پرضرر روی شهروندان نیز نتایج رضایت‌بخشی نخواهد داشت و منجر به بی‌اعتمادی بیشتر و دلزدگی از سرویس‌های بومی می‌شود.

سرویس‌های بومی چطور می‌توانند قوی شوند؟

سخن کوتاه کنیم؛ نگاه غیرواقع‌بینانه حاکمیت به حکمرانی سایبری و طریقه اعلام قدرت درمیان کشورهای موفق دنیا نتیجه‌ای بهتر از شرایط کنونی ندارد. زمانی که کشوری تحریم و از همکاری با دنیا برای توسعه محروم است؛ زمانی که حتی تأمین تجهیزات زیرساختی به‌سختی صورت می‌گیرد و کمبود شدید منابع مالی و سرمایه‌گذاری نیز حاکم شده، نمی‌توان انتظار داشت سیاست‌های کپی‌شده از کشورهای باسابقه‌ای همچون چین منجر به نتیجه‌گیری مشابه در اقتصاد دیجیتال کشور ما شود.

کدام تجربه سایبری در ایران به ما نشان داده در همان سمتی حرکت می‌کنیم که چین سال‌ها پیش آغاز کرده است؟ درحالی‌که همکاری با هیچ کشور خارجی صورت نمی‌گیرد و در طرف مقابل نیز نیروی کار داخلی با محدودیت‌های متنوع رو‌به‌رو است؛ آیا پافشاری هرروز بیشتر از دیروز بر سیاست کنونی منجر به شرایط متفاوتی می‌شود؟

فعالان حوزه فناوری اطلاعات و نیروی کار این حوزه، سال‌ها است که با چالش‌های متعددی رو‌به‌رو هستند و با ترس و لرز فعالیت می‌کنند. استارتاپ‌ها با برخوردهای داخلی و سخت‌گیری‌های متعدد و بازخواست شدن برای هرآنچه در پلتفرم‌شان رخ می‌دهد، نه می‌توانند به حفظ بازار داخل دلخوش بمانند و نه می‌توانند به‌دلیل لزوم رعایت قوانین سختگیرانه، فعالیت مفید و موثری در خارج کشور داشته باشند و در فکر جذب مخاطب جهانی باشند.

درحالی‌که چین در برنامه توسعه سرویس‌های بومی خود بر کاربران چندصد میلیونی کشورش دلگرم است، این نکته را نیز دریافته که با رویکرد بسته نمی‌تواند بازار جهانی داشته باشد و با انعطاف‌پذیری خود توانسته پلتفرم‌های موفقی (همچون تیک‌تاک) را در سطح دنیا اداره کرده و در این زمینه درآمدزایی کند. اما کسب‌و‌کار ایرانی در تمام گام‌های این برنامه به بن‌بست می‌خورد؛ از وجود قوانین فعالیت در خارج کشور تا نظارت سختگیرانه بر محتوا و رفتار پلتفرم درقبال کاربرانش. درنتیجه سوددهی روز به روز کمتر می‌شود.

ما درحال از دست دادن نخبگان و کارآفرینان هستیم و این اعتماد به‌سادگی بازنمی‌گردد. چند کشور در دنیا وجود دارد که در حوزه سایبری قدرتمند است و با چنین مشکلات بدیهی و ریشه‌ای دست‌وپنجه نرم می‌کند؟ به نظر می‌رسد باید مقایسه دقیق‌تری از شرایط و عملکرد کشورهای موفق حوزه سایبری با شرایط و رفتار ایران صورت بگیرد. حقیقتا حرکت ایران در حوزه اقتصاد دیجیتال توسعه‌ای است یا تنها حداقل نیازهای مرسوم در دنیا را تأمین می‌کند؟






ارسال نظر

عکس خوانده نمی‌شود
57