ماجرای ایلان ماسک و توییتر؛ آیا ماسک آمده تا توییتر را نجات دهد؟
رابطهی ثروتمندترین مرد دنیا با توییتر بهسرعت در حال تغییر است. تا یکشنبهی گذشته، تا جایی که ما خبر داشتیم، ایلان ماسک تنها یکی از کاربران پرطرفدار و البته بهشدت جنجالی توییتر بود. روز دوشنبه، معلوم شد طی ماه گذشته، ماسک بزرگترین سهامدار حقیقی این شرکت شده است.
روز سهشنبه، پاراگ آگراوال، مدیرعامل توییتر، اعلام کرد ماسک قرار است عضوی از هیئتمدیرهی این شبکه اجتماعی شود. امروز هم باخبر شدیم ماسک بنا به دلایلی از پیوستن به تیم هیئتمدیره صرفنظر کرده است.
ماجرای غافلگیرکننده ماسک و توییتر بزرگترین خبر دنیای تکنولوژی هفته گذشته بود. شاید بخشی از جنجال خبری بهخاطر علاقه و اشتیاق بیشازحد کاربران به هر چیزی است که به ماسک مربوط است و بخش دیگر به ماهیت خود توییتر برمیگردد که بهنوعی نبض چرخه اخبار جهان است و هر داستان توییتری بهسرعت راهش را به سرخط اخبار پیدا میکند. مهم نیست چه اتفاقی در توییتر بیفتد، مطمئن باشید هر کاربر توییتری دربارهی آن نظری دارد.
داستان از چه قرار است؟
یک جمله معروف انگلیسی است که میگوید «اگر نمیتوانی شکستشان بدهی، به آنها ملحق شو»؛ اما این جمله برای بازندهها است. کاری که برندهها میکنند، این است که ۱۰ درصد از سهام آنها را میخرند و بعد آنها هستند که حالا باید برای شکستدادن تو تلاش کنند.
بهنظر میرسد این استراتژی ایلان ماسک باشد. بعد از آنکه یک ماه در توییتر از خود توییتر انتقاد کرد، با ۲٫۹ میلیارد از ثروت ۲۷۳ میلیارد دلاریاش که واقعاً پول توجیبیاش محسوب میشود، ۹٫۲ درصد از سهام این شبکه اجتماعی را تصاحب کرد؛ البته ارزش سهام او در توییتر بهخاطر بالارفتن ارزش این شرکت بعد از اعلام سهامدارشدنش درحالحاضر ۳٫۶ میلیارد دلار است.
فعلاً اطلاعات زیادی از این خرید که ۱۴ مارس ۲۰۲۲ (۲۳ اسفند ۱۴۰۰) صورت گرفته است، در دست نیست. ماسک برای تصاحب ۹٫۲ درصد از سهام توییتر، فرم 13G کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا را پر کرده که برای هر کسی که میخواهد بیش از ۵ درصد سهام شرکتی را دراختیار بگیرد، اجباری است.
این یعنی ماسک میتوانسته با خرید ۴٫۹ درصد سهام توییتر، این فرم را پر نکند و کسی هم از آن باخبر نشود؛ اما ظاهراً ماسک همین کار را کرده و زمانی که ارزش سهامش حد ۵ درصد را رد کرد، ۱۱ روز طول کشید تا کمیسیون بورس را در جریان بگذارد و احتمالاً ۱۵۰ میلیون دلار نیز بهخاطر این سهلانگاری جریمه شده است.
علاوهبراین، فرم 13G سهامدار را مجبور میکند نقش منفعلی در آن شرکت داشته باشد و بهعبارتدیگر، قدرت تصمیمگیری نداشته باشد. بههمیندلیل، عجیب بود که مدیرعامل توییتر در توییتی گفت ماسک قرار است یکی از اعضای هیئت مدیره باشد.
در آمریکا، سهامداران کنشگر که قدرت فشار بر تصمیمگیریهای هیئتمدیره را دارند، لازم است فرم 13D را پر و در آن نیت خود را از خرید سهام ذکر کنند (مثلاً برکنارکردن مدیرعامل فعلی یا افزایش سوددهی شرکت). بااینحال، ماسک در حالی فرم 13G را پر کرده بود که همان روز داشت برگههای لازم برای پیوستن به تیم هیئتمدیره را امضا میکرد.
یک هفته بعد، آگراوال اعلام کرد ماسک بنا به دلایلی از پیوستن به تیم هیئتمدیره صرفنظر کرده است؛ اما بهعنوان بزرگترین سهامدار توییتر، نظرها و پیشنهادهای او همچنان برای این تیم حائز اهمیت است.
درباره نیت ماسک از این کار و بسیاری از کارهای دیگر او نمیتوان قطعی صحبت کرد؛ اما چیزی که مشخص است این است که ماسک پیشترها توییت کرده بود که SEC، کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا که از این فرمها دراختیار سهامداران میگذارد، درواقع مخففی است که حرف E آن نمایندهی «Elon’s»، یعنی «برای ایلان» است.
بهعبارتدیگر، ماسک معتقد است بهعنوان ثروتمندترین مرد جهان، کمیسیون بورس در جیب بغلش است و اگر بخواهد، میتواند فرم 13G را پر کند و درعینحال، نقش فعالی در تصمیمگیریهای توییتر داشته باشد؛ حتی اگر فکر کند با اعلام منصرفشدن از پیوستن به تیم هیئتمدیره، میتواند دنیا را متقاعد کند که قرار نیست نقش بزرگی در تصمیمات این پلتفرم داشته باشد.
مگر نهاینکه نقش کمیسیون بورس حفاظت از حقوق سهامداران است؟ بههمیندلیل ماسک بهخاطر رشتهتوییت اشتباه و گمراهکنندهاش در رابطه با خصوصیشدن سهام شرکت تسلا، بهجای برکناری فقط جریمه شد؛ چراکه برکناری ماسک ممکن بود ارزش سهام تسلا را بهشدت پایین آورد و به سهامداران دیگر ضربه بزند. ماسک فرد باارزشی است. وقتی معلوم شد حالا در توییتر صاحب سهم است، ارزش سهام توییتر ۲۵ درصد افزایش یافت؛ آنهم وقتی که این پلتفرم روزهای بسیار سختی را میگذارند و رقابت سر تعداد کاربر را به تیکتاک و فیسبوک سابق باخته است.
در این شرایط، میتوان تصور کرد اگر کمیسیون بورس به ماسک میگفت «تو سهام منفعل خریدی و اجازه نداری عضو هیئتمدیره توییتر باشی»، آن وقت ارزش توییتر سقوط میکرد و این برای سهامداران توییتر اتفاق بسیار ناخوشایندی میبود. حالا هم قضیه را طوری پیش بردهاند که انگار ترجیح ماسک این بوده که درنهایت به هیئتمدیره ملحق نشود؛ هرچند بعید نیست پشت پرده فشار کمیسیون بورسی که ماسک عملاً آن را متعلق به خودش میداند، در این تغییر نظر نقش داشته باشد.
وضعیت توییتر پیش از سهامدارشدن ماسک
سروصدایی که در پی ماجرای سهامدارشدن ایلان ماسک در توییتر بهوجود آمده، شاید حواسها را از این قضیه پرت کند که این روزها برای توییتر روزهای متشنجی است. تازه چهار ماه پیش بود که جک دورسی، بنیانگذار توییتر، با فشار شرکت سرمایهگذاری الیوت، صاحب ۴ درصد سهام توییتر، بهخاطر راکدبودن ارزش سهام این شرکت و سرعت پایین جذب کاربر، از مقام ریاست هیئتمدیره و مدیرعاملی کنارهگیری کرد. البته الیوت نیز هیئتمدیره را ترک کرد؛ اما اهداف بلندپروازانهای را برای رشد توییتر تعیین کرده بود که دورسی ازپس تحقق آنها برنمیآمد؛ اهدافی چون افزایش ۱۰۰ میلیون نفری تعداد کاربران، افزایش درآمدزایی و بهدستآوردن سهمی از بازار تبلیغات آنلاین.
این اهداف حالا بخشی از مسئولیت پاراگ آگراوال، مدیرعامل جدید توییتر هستند. توییتر در حال کار روی متنوعترکردن روشهای درآمدزایی بهکمک سرویسهای اشتراک و ابزارهایی برای تولیدکنندگان محتوا است؛ اما این پلتفرم همچنان با ضرر مالی همراه است و در سه ماه گذشته، بهزحمت توانسته ۶ میلیون کاربر جدید اضافه کند.
با این اوصاف، میتوان گفت توییتر همچنان در وضعیت آسیبپذیری قرار دارد و سهامداران کنشگری چون الیوت با قدرت اعمال فشار بر ساختار مدیریتی این پلتفرم میتوانند آگراوال را نیز مثل دورسی برکنار یا حتی توییتر را مجبور به فروش کنند.
شاید بتوان گفت این موضوع جالبترین جنبهی قضیه پیوستن ایلان ماسک به تیم سهامداران توییتر باشد. ماسک رابطهی دوستانهای با دورسی و آگراوال دارد. هرچند ماسک زمانی آگراوال را با استالین مقایسه کرده بود، دستکم در ظاهر و از توییتهایشان بهنظر میرسد دورسی و آگراوال از پیوستن ماسک به تیم هیئتمدیره هیجانزده هستند. راستی، هر سه از ایده تمرکززدایی از توییتر استقبال میکنند و عاشق ارزهای دیجیتال هستند.
اگر بخواهیم تمام این موارد را بهصورت خیلی سطحی تحلیل کنیم، این امکان وجود دارد که حضور ماسک بهعنوان بزرگترین سهامدار توییتر بهعنوان دیواری دفاعی علیه تصمیمگیریهای الیوت و سرمایهگذاران دیگر عمل کند.
هرچند ماسک گفته از پیوستن به تیم هیئتمدیره منصرف شده است و معلوم نیست آیا در آینده همچنان به این تصمیم پایبند بماند، جایگاهش بهعنوان بزرگترین سهامدار حقیقی توییتر و یکی از بانفوذترین شخصیتهای حالحاضر که میتواند با یک توییت ارزش سهام شرکتها را جابهجا کند، بهاحتمال زیاد به او قدرت نرمی فراتر از اختیارات فنیاش خواهد داد.
برخی حتی ماسک را مهمترین شخصیت توییتری میدانند و معتقدند صرفاً همینکه نام ایلان ماسک به توییتر گره خورده است، باعث میشود کاربران زمان بیشتری را در این پلتفرم بگذرانند و موجب درآمدزایی بیشتری برای آن شوند.
برنامههای ماسک برای توییتر چیست؟
یکی از مشهورترین توییتها در دنیای توییتر، توییت دیک کاستولو در سال ۲۰۰۹ بود که وقتی در سِمَت مدیر ارشد عملیات توییتر مشغول به کار شد، به شوخی نوشت: «فردا اولین روز کامل کاری بهعنوان مدیر ارشد عملیات. اقدام اول: تضعیف مدیرعامل و بهدستگرفتن قدرت.»
این شوخی یک سال بعد از این توییت و با جایگزینشدن کاستولو بهعنوان مدیرعامل به واقعیت پیوست. اگرچه رفتارهای ماسک آنقدر پیشبینیناپذیر است که نمیتوان گفت دقیقاً میخواهد با توییتر چه کند، برای بسیاری سؤال شده که آیا درنهایت ماسک نیز مانند کاستولو جای مدیرعامل فعلی توییتر را خواهد گرفت یا خیر. ماسک بهطور زیرکانهای برای خرید سهام توییتر فرم 13G کمیسیون بورس مخصوص سهامداران غیرکنشگر را امضا کرده تا مجبور نباشد نیت خود را از این خرید اعلام کند.
هرچند ماسک از اعلام صریح برنامههای خود برای توییتر سرباز زده، میتوان از توییتهایی که در این مدت منتشر کرده است، برخی از برنامههایش برای این شبکه اجتماعی را حدس زد؛ اهدافی بهمنظور «حمایت از آزادی بیان»، حفاظت از یکی از تأثیرگذارترین ابزارهایش برای افزایش ارزش سرمایه و ایجاد تغییراتی در سازوکار توییتر برای جذب کاربر و افزایش درآمدزایی، مثل اضافهکردن دکمهی ویرایش توییت یا تبلیغ سرویس اشتراکی «توییتر بلو» (Twitter Blue).
حمایت از آزادیبیان یا چیزی شبیه به آن
درست زمانی که خبر خرید سهام توییتر را کمیسیون بورس افشا کرد، ایلان ماسک داشت در توییتر دربارهی آزادیبیان و میزان پایداری این پلتفرم به این اصل از کاربران نظرسنجی میکرد. ماسک همواره یکی از «حامیان» سرسخت و مطلقگرای آزادیبیان بوده و معتقد است سیاستهای توییتر به نظارت بر محتوای حاوی خشونت یا اطلاعات غلط به آزادیبیان آسیب زده است.
ماسک در این نظرسنجی که بیش از ۲ میلیون کاربر در آن شرکت کردند، پرسیده بود آیا توییتر بهطور جدی به اصل آزادیبیان که «برای دموکراسی ضروری است»، پایبند بوده که ۷۰٫۴ درصد جواب داده بودند خیر. وقتی ثروتمندترین مرد دنیا که تا امروز در توییتر هرچه خواسته بر زبان آورده، نخستوزیر کانادا را به هیتلر تشبیه کرده و گفته باید مریخ را بمباران اتمی کنیم، از آزادیبیان حرف میزند، دقیقاً از چه حرف میزند؟
وقتی کاربر معمولی در شبکههای اجتماعی از نبود آزادیبیان شکایت میکند، آن چیزی که واقعاً از آن شاکی است، بحث نظارت بر محتوا است؛ یعنی تصمیماتی که شرکتهای شبکههای اجتماعی دربارهی محتوایی میگیرند که اجازه دارد در پلتفرم آنها منتشر شود و دلیل اینکه شاکی است، این است که دوست دارد بدون هیچ پیامدی هرچه خواست بگوید و این حرفها معمولاً برای عدهای ناراحتکننده هستند یا منجر به تنش یا نشر اطلاعات گمراهکننده و جنجالی میشوند.
درمقابل، وقتی میلیاردری، آنهم در حدواندازه ایلان ماسک با ثروت ۲۷۳ میلیارد دلاریاش، در شبکههای اجتماعی از وضعیت آزادیبیان شکایت میکند، درواقع منظورش این است که او باید در جایگاه نظارت بر محتوا بنشیند. اینکه چه کسی چه چیزی بگوید و چه محتوایی اجازه مطرحشدن داشته باشد، باید همراستا با فلسفه شخصی این میلیاردر باشد.
دراینمیان، عدهای معتقدند با افزایش نفوذ ایلان ماسک در سیاستهای توییتر و حمایت مطلقگرانهاش از آزادیبیان، دونالد ترامپ که حساب کاربری شخصیاش بهدنبال هجوم شماری از خشونتطلبان طرفدار او به ساختمان کنگره برای همیشه بسته شده بود، دوباره به توییتر بازگردد. هرچند یکی از سخنگویان توییتر در این رابطه گفت: «سیاستهای ما را هیئتمدیره یا سهامداران تعیین نمیکنند و ما هیچ برنامهای برای تغییر تصمیمهای گذشته خود نداریم.»
حفاظت از توییتر بهعنوان ابزاری برای منافع شخصی
ماسک بلد است چگونه از توییتر به سود خودش استفاده کند و بارها شده با چند توییت، ارزش سرمایهاش را چند برابر کرده و معمولاً همیشه در حال ترند شدن است. پر بیراه نیست اگر بگوییم ماسک بیشتر از آنکه مدیرعامل باشد، یک برند است و طوری از جایگاه خود برای تبلیغ شرکتهایش استفاده میکند که واقعا نیازی برای هیچ کمپین تبلیغاتی دیگری باقی نگذاشته است.
حساب شخصی ماسک هم در این مدت به پلتفرم تبلیغاتی اصلی او برای تسلا تبدیل شده است. یک توییت از ماسک کافی است تا کل اخبار جهان به پوشش آن مشغول شوند (وجود همین مقالهی پیشرو نیز گواه بر این حقیقت است). برای مقایسه، شرکت هیوندای در سال ۲۰۱۹ برای تبلیغ هر خودرو بهفروشرفته ۲ هزار دلار هزینه کرده بود؛ درحالیکه بهگفتهی Newsthink، تسلا فقط ۱۴ سنت خرج تبلیغات کرده بود. ماسک درحالحاضر ۸۰٫۱ میلیون فالوور در توییتر دارد؛ درحالیکه حساب هیوندای آمریکا ۴۰۰ هزار، هوندا ۱٫۱ میلیون و ولوو ۲۳۰ هزار فالوور دارد.
قضیه دوجکوین نیز بههمینصورت است. سال ۲۰۲۰، ماسک تصویری از طوفان شنی با صورت سگی از نژاد شیبا اینو (نماد دوجکوین) که در حال فراگرفتن شهری که نماد سیستم مالی جهانی بود، منتشر کرد و باعث شد ارزش این رمزارز ۲۰ درصد افزایش یافته و قدرت توییتری ماسک بیش از پیش تحکیم شود. تا سال بعد، ماسک به توییتکردن درباره دوجکوین ادامه داد و مرتب باعث افزایش ارزش آن شد.
حالا ماسک از توییتر استفاده میکند تا بگوید تسلا امکان خرید خودرو را با دوجکوین ممکن کرده است. توییتر ابزار بسیار ارزشمندی برای معروفتر و ثروتمندتر شدن ماسک است و با خرید سهام این پلتفرم، نهتنها ماسک دارد میلیونها دلار درزمینه تبلیغات صرفهجویی میکند؛ بلکه از بخش مهمی از منافع کاریاش محافظت میکند.
اقداماتی برای جذب کاربر و افزایش درآمدزایی
در همان حال که ماسک داشت به بزرگترین سهامدار حقیقی توییتر تبدیل میشد، در همین پلتفرم نظرسنجی جنجالی برگزار کرد و از کاربران نظرشان را درباره اضافهکردن دکمهی ویرایش توییت پرسید. ماسک خیلی ساده از کاربران پرسید «آیا دکمهی ویرایش میخواهید؟» و گزینههای «بله» و «خیر» را با غلط املایی تایپ کرده بود تا نشان دهد هدف از اضافهکردن این قابلیت، اصلاح اشتباههای تایپی است؛ ۷۳٫۶ درصد به این نظرسنجی پاسخ مثبت دادند.
مسئله اینجا است سالها توییتر به کاربران میگفت «شما به دکمه ویرایش نیازی ندارید؛ بلکه فقط لازم است خودتان را ببخشید.» جک دورسی، بنیانگذار توییتر، نیز کاملاً به این فلسفه پایبند و حتی سال گذشته گفته بود توییتر به احتمال زیاد هرگز گزینه ویرایش نخواهد داشت؛ چراکه توییت شبیه پیامک است و پیامک را نمیتوان بعد از ارسال ویرایش کرد. بااینحال، بهنظر میرسد کاربران توییتر در این مدت نتوانستند خودشان را با این فلسفه وفق دهند و همیشه خواستار اضافه شدن قابلیت ویرایش توییت بودهاند.
حالا این قابلیت به توییتر یا دقیقتر بگوییم به سرویس اشتراکی «توییتر بلو» با حق اشتراک ۳ دلار در ماه اضافه شده و در حال طیکردن مراحل آزمایشی است؛ هرچند خود توییتر میگوید اضافهشدن این قابلیت ربطی به توییت ماسک نداشته و این پلتفرم یک سال در حال کار روی توسعهی آن بوده است. درمقابل، آگراوال، مدیرعامل فعلی، نظرسنجی ماسک را ریتوییت و تأکید کرده سؤال مطرحشده مهم است.
نکته دیگر اینکه سهامدارشدن ماسک در توییتر در مقطع زمانی حساسی اتفاق افتاد. آگراوال که ماه نوامبر بهعنوان مدیرعامل توییتر انتخاب شد، برای رسیدن به اهداف داخلی این شرکت، ازجمله رساندن تعداد کاربران روزانه به ۳۱۵ میلیون تا پایان سال، زیر فشار است و بهنظر میرسد پررنگشدن نقش ماسک که توییتهایش برای بسیاری از کاربران و حتی دنیای رسانه و بازار بورس ارزش زیادی دارد، میتواند توییتر را به رسیدن به اهدافش نزدیکتر کند.
آیا ماسک میخواهد یا اصلاً میتواند توییتر را نجات دهد؟
سابقه حضور ماسک در توییتر طولانی و پر از ماجراهای جنجالی است؛ از نقض قوانین کمیسیون بورس گرفته تا شکایت از او بهخاطر افترا، تهدید روزنامهنگاران، زیرسؤالبردن پروتکلهای بهداشتی مربوط به کرونا یا دزدیدن میمهای دیگران بدون بردن نامی از آنها.
ایلان ماسک یکی از وفادارترین کاربران توییتر است که روزی پنجشش بار توییت میکند و بهعنوان کاربر توییتر، هیچ شباهتی به من و شما ندارد. ماسک اندازهی جمعیت ایران در توییتر فالوور دارد و جمعیت زیادی از این هشتاد و اندی میلیون فالوور هر لحظه آمادهاند با حمله به نظرات مخالف، از حرفها و اقدامات ماسک دفاع کنند.
رسانههای تکنولوژی نیز هر جملهای را که از دهان ماسک بیرون میآید، دارای ارزش خبری قلمداد میکنند و رگولارتورهای دولتی نیز با وسواس جوری توییتهای او را بررسی میکنند انگار با دفترچه شناسانگر سهام روبهرو هستند. سؤالی که ممکن است برای بسیاری از ما مطرح شود، این است: آیا توییتر هرگز خواهد توانست بر توییتهای بزرگترین سهامدار حقوقی خود بهدرستی نظارت کند و درصورت تخطی از قوانین، علیه منافع ماسک وارد عمل شود؟
سخنگوی توییتر، آدریان زامورا، میگوید به «اصل بیطرفی در توسعه و اعمال قوانین و سیاستهای پلتفرم متعهد هستیم» و «عملیات و تصمیمگیریهای روزانه ما توسط تیم مدیریت و کارمندان توییتر انجام میشود»؛ اما دربرابر قدرت و نفوذ ثروتمندترین مرد دنیا با میلیونها طرفدار، چقدر این پلتفرم میتواند به اصول خود پایبند باشد؟ بهخصوص حالا که بهنظر میرسد ماسک قصد دارد تغییرات بزرگی در توییتر ایجاد کند و بهقول معروف، کلید قصر را هم دراختیار گرفته است.
درمقابل، بحث ارزهای دیجیتال و تصاویر پروفایل NFT نیز مطرح است و علاقهی ماسک به دوجکوین بر هیچکس پوشیده نیست. شاید حالا که دورسی کنار رفته، ماسک پذیرش پرداختهای بیتکوینی را به پلتفرم توییتر بیاورد و شاید روزهای جولاندادن کلاهبرداران کریپتویی که خود را جای ماسک میزدند، بهسر برسد.
برخی از تحلیلگران وال استریت نیز از نقش جدید ماسک در توییتر بهوجد آمدهاند و میگویند ماسک مرد تغییر است و اجازه نمیدهد شکست جایی در رزومه کاریاش داشته باشد. از نظر آنها، ماسک مرد ایدئالی برای هیئتمدیره توییتر است؛ حتی اگر هنوز کسی نمیداند چه فکرهایی در سر دارد.
ماسک گفته است بهدنبال نظارت کمتر بر محتوای منتشرشده در توییتر است و مشخص نیست این موضوع درصورت تحقق، ارزش سهام توییتر را بالا یا پایین بیاورد. کاهش نظارت ممکن است فضای متشنج توییتر را بدتر کند و باعث شود کاربرانی که از محتوای خشونتآمیز یا حاوی اطلاعات غلط به ستوه آمدهاند، این پلتفرم را ترک کنند.
ناگفته نماند محتوای جنجالی باعث افزایش فعالیت آنلاین کاربران میشود و شاید این موضوع درنهایت بهنفع توییتر تمام شود. درهرصورت، نمیتوان منکر این حقیقت شد که اگرچه توییتر فضایی غیررسمی بهنظر میرسد، اتفاقاتی که در این پلتفرم میافتد، گاه پیامدهای بسیار جدی در دنیای واقعی داشته است.
اگر ماسک از تصمیمش به پیوستن به تیم هیئتمدیره توییتر صرفنظر نمیکرد، شاید میتوانستیم امیدوار باشیم که توییتکردن دیگر برایش جنبه سرگرمی نداشته باشد؛ چراکه توییتر حالا بهنوعی شغلش محسوب میشد. شاید هم دلیل اصلی انصراف او همین باشد که بتواند مثل گذشته به توییتهای طنزآمیز و گاها گمراهکننده خود ادامه دهد. برای مثال، همین دیروز بود که در پلتفرم محبوبش بهشوخی از کاربران درباره تبدیل مقر توییتر به آسایشگاهی برای افراد بیخانمان و حذف حرف W از کلمهی Twitter نظرسنجی کرده بود.
جدا از شوخی، تصور اینکه مهارتهای مرتبط با صنعت تکنولوژی به هر مهارت دیگری سر است و اینکه دراختیار داشتن ثروت میلیاردی هوش و استعداد سرشار فرد را اثبات میکند، باعث شده افرادی چون ایلان ماسک به شهرتی وصفنشدنی دست پیدا کنند و نظراتشان برای طرفداران ارزش بیشتری داشته باشد.
باید در نظر داشت مشکلات شبکههای اجتماعی مشکلات اجتماعی هستند و تکنولوژی و تصمیمگیریهای ثروتمندترین مرد دنیا نمیتواند بهتنهایی آنها را حل کند. برنامهی ماسک برای توییتر هرچه باشد، نه او و نه هیچ میلیاردر دیگری نمیتواند شبکههای اجتماعی را نجات دهد. شاید بهتر است بگوییم فرشتههای نجات خود ما کاربران هستیم که با حضورمان در شبکههای اجتماعی، هویت آنها را تعیین میکنیم؛ هرچند باید حواسمان به ماجراهای پشتپرده و بازی قدرت میلیاردرها نیز باشد.