لنزور با رؤیای تبدیل‌شدن به اینستاگرام وطنی تعطیل شد

{title limit=50}

شبکه‌ی عکس‌محور لنزور (Lenzor) که شرکت صباایده راه‌اندازی کرده بود، روز سه‌شنبه گذشته از پایان کار خود خبر داد. لنزور اطلاعیه‌ای روی وب‌سایتش قرار داده و در آن اعلام کرده است که کاربران تا پایان مرداد به اطلاعات و تصاویر خود دسترسی دارند. لنزور وامی به‌مبلغ پنج‌میلیارد تومان از وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات گرفته که جزو وام‌های هنگفت پرداخت‌شده به شرکت‌های فناوری محسوب می‌شود.

شرکت صباایده که هلدینگ فعالی در حوزه‌ی ویدئو و استریم و تبلیغات آنلاین محسوب می‌شود، پلتفرم‌هايی مانند فیلیمو، آپارات، آژانس تبلیغات آنلاین صباویژن و... را در زیرمجموعه‌ی خود دارد. سرویس‌های دیگر این مجموعه مانند شبکه‌ی اجتماعی کلوب و میهن‌بلاگ نیز از مدت‌ها قبل از مرکز توجه‌ی صباایده خارج شده‌اند. صباایده هم‌اکنون نیز روی چند ایده‌ی مختلف تمرکز و سرمایه‌گذاری کرده است.

به‌گزارش روزنامه‌ی صبح‌نو، محمدجواد شکوری‌مقدم، مدیرعامل صباایده، بهمن‌ ۱۳۹۷ درباره‌ی دریافت وام پنج‌میلیاردتومانی اعلام کرده بود که این وام شش‌ونیم سال پس از زمان آغاز به کار این شبکه پرداخت شد. وی درباره‌ی مبلغ بازپرداخت این وام نیز عنوان گفته بود که مبلغ آن ۶‌ میلیارد و ۱۰۰‌ میلیون تومان خواهد بود.

به‌گفته‌ی شکوری‌مقدم، مدیرعامل صباایده، فکر راه‌اندازی لنزور به زمان فروخته‌شدن اینستاگرام به فیسبوک در سال ۲۰۱۲ بازمی‌گردد. مدیرعامل صباایده در اواخر سال ۲۰۱۲ از راه‌اندازی لنزور خبر داد. شکوری‌مقدم اعلام کرد این شبکه‌ی اجتماعی در روزهایی تأسیس شد که هنوز اینستاگرام در ایران آن‌چنان که بایدوشاید، شناخته‌شده نبود. لنزور به‌ادعای مدیرعاملش در مدت کوتاهی ۳۰۰ هزار کاربر جذب کرد و روزی ۱۲ هزار تصویر در آن بارگذاری شد. در ابتدا، قرار بر این بود که مبلغ وام دریافتی از وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات صرف توسعه‌ی شبکه لنزور شود. شکوری‌مقدم نیز درباره‌ی نحوه‌ی مصرف این وام پنج‌میلیاردتومانی اشاره کرده بود که نرم‌افزار لنزور مانند دیگر سرویس‌‌های مجموعه صباایده روی ابر زیرساختی یکپارچه قرار داد و این مبلغ نیز برای توسعه‌ی سخت‌افزاری زیرساخت ابری مشترک برای همه‌ی سرویس‌های صباایده صرف خواهد شد. بسیاری از مسئولان و مقام‌ها امیدوار بودند که لنزور بتواند جایگزین مناسبی برای اینستاگرام باشد. این شبکه‌ی اجتماعی که مشابه اینستاگرام بود، تا دو سال گذشته با استقبال نسبتا مناسب کاربرانش مواجه شد.

درواقع، لنزور درادامه‌ی تلاش برای تأسیس پلتفرم‌های بومی به‌منظور جذب مخاطبان راه‌اندازی شد. برخی نهادها و شخصیت‌ها در این شبکه‌ی اجتماعی آلبوم و صفحه رسمی داشتند و این شبکه‌ی اجتماعی نیز تلاش کرده بود امکاناتی دراختیار کاربران فعالش قرار دهد که در اینستاگرام وجود ندارد. امکان پیداکردن دوستان حاضر در لنزور ازطریق مخاطبان تلفن، ذخیره‌ی مستقیم عکس‌ها در گالری، اشتراک‌گذاری عکس‌ها، فهرست دسته‌بندی تصاویر و ساخت آلبوم‌های جداگانه برای دسته‌بندی تصاویر، بخشی از این امکانات بود.

درحقیقت، می‌توان گفت که لنزور نوع دیگری از شبکه‌ی اجتماعی کلوب محسوب می‌شد که آن هم زیرنظر صباایده، تا مدتی طرفدارانی را میان کاربران ایرانی ازآنِ خود کرد؛ اما به‌مرور مانند بسیاری از پلتفرم‌های داخلی دیگر، به‌دست فراموشی سپرده شد. لنزور برای به‌اشتراگ‌گذاشتن تصاویر طراحی شده بود. آلبوم‌های رسمی و تأییدشده‌ی سیاست‌مداران و هنرمندان مانند کلوب در لنزور نیز مشاهده‌شدنی بود. در زمان فعالیت لنزور، کاربرانش شکایت‌هایی مانند وقفه‌های برنامه یا سرعت کم یا اختلال در بارگذاری عکس‌ها را ثبت کردند؛ اما به‌مرور زمان، به‌دلیل فیلترینگ و نظارت سختگیرانه‌ی داخلی بر محتوای سرویس آن، بسیاری از کاربران این پلتفرم را رها کردند و در اینستاگرام شروع به فعالیت کردند که پلتفرمی قوی‌تر و محتوایی آزادانه‌تر داشت. شکوری‌مقدم، مجموعه‌ای از این سخت‌گیری‌ها را دلیل توقف توسعه و سرمایه‌گذاری در لنزور اعلام کرد.

در سال‌های اخیر، معرفی تعداد زیادی از پیام‌رسان‌های داخلی را شاهد بوده‌ایم. برای مثال، «بله» و «آی‌گپ» و «سروش پلاس» که ازلحاظ ویژگی‌ها و کیفیت ساخت به‌هیچ‌وجه با نمونه‌های خارجی مقایسه‌شدنی نبودند و بزرگ‌ترین مشکلشان را می‌توان قطع مکرر دسترسی و پایدارنبودن اتصال عنوان کرد.

دولت تا امروز برای تولید پلتفرم‌های داخلی جانشین پلتفرم‌های خارجی تلاش کرده است؛ بااین‌حال با نگاهی مختصر به فهرست شبکه‌های اجتماعی ایرانی، می‌توان متوجه شد که بسیاری از شبکه‌های اجتماعی داخلی نه‌تنها هیچ‌گاه به مقبولیتی درخور‌توجه در میان کاربران ایرانی نرسیدند؛ بلکه مسیر فعالیتشان چه ازلحاظ دانش فنی و چه ازلحاظ سخت‌گیری‌های لحاظ‌شده، به‌قدری با مشکل رو‌به‌رو شد که مدیران آن‌ها از ادامه‌ی فعالیت شبکه‌های خود منصرف شدند.

در سال‌های اخیر، همیشه شاهد بوده‌ایم که استقبال کاربران از هرکدام از شبکه‌های اجتماعی داخلی منوط به فیلترینگ یا کم‌اهمیت جلوه‌دادن رقیب خارجی آن شبکه‌ی اجتماعی بوده است. برای مثال، آپارات در زمان فیلترینگ سایت یوتیوب با استقبال فراوانی مواجه شد یا محبوبیت کافه‌بازار به‌دنبال محدودیت‌های گوگل روی گوگل‌پلی و نرم‌افزارهای ایرانی افزایش یافت. برخی از این سرویس‌ها می‌توانند با نمونه‌های خارجی رقابت کنند؛ اما چرا مردم در هر موقعیتی ترجیح می‌دهند از سرویس‌های خارجی استفاده کنند؟ آیا تمام سرویس‌های محبوب خارجی باید معادل بومی داخلی داشته باشند؟ 






ارسال نظر

عکس خوانده نمی‌شود
50